محل تبلیغات شما



خشاب ها را گل بکارید و پیچکی به دور باطوم شلیک را به آب پاش بدهید برای رستن دانه های عشق می شود به جای بمب از طیاره ها نامه ی صلح فرستاد و از موشکها عطر می شود به جای هر خوشه ی مین ، گندم کاشت تا ده ، صد و هزار دانه شود برای نان خانه هنوز هم عشق دیدنی است اگر قبل از رسیدن به دست باروت پرپر نشود.
صدای رسا و آکنده از درد ستم استاد رحمانپور شنیدیست و این حنجره ی زخمی زاگرس جز شکوه لر و جز بازآفرینی نقش پررنگ لر در سپهر ایران و رهایی از یوغ ستم چه میتواند باشد؟ مرحوم بهمن علاالدین و ایرج رحمانپور شاخصترین چهره های آواز لری هستند. که هر کدام به طریقی فریاد لر بوده و هست. یکی با فغان از ستم به لر آزادی را روی بال ابرها و با آواز می نویسد تا همگان بدانند آنچه مهم است این واژه و رسیدن به آن است و دیگری در غم جدایی و تفرقه ی مردمان لر می سراید که چقدر خوب
جز دعا چیزی ندارم کوله بارم خالی خالیست من هستم و پاهایی تاول زده از راه تاول زده از سنگلاخی راه پر از محنت دل رنجور و پریشان از این همه گناه به درگاهت آمده ام. سرافکنده از پستی یک آدمیم. همانکه آفریدی تا اشرف مخلوقاتت باشد من آدمیت را زیر سوال برده ام. ریا بوده ام و دروغ حریص بوده ام و هیز بد بوده ام و تلخ. من جز دعا چیزی ندارم. جز تو هم کسی را ندارم. دست رد به سینه ام نزن دست رد به سینه ام بزنی به کجا بروم.
‌ پیشکش به دختران سرزمینم روز دختر مبارک با نگاهی به نیایش باران طلو (باران طلب)در قوم لر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

الهه سخن پرسش مهر ۱۹ ... فلک را سقف ...